ژاک دلور، معمار اتحادیه اروپا مدرن، در 98 سالگی درگذشت:


ژاک دلور از فرانسه، رئیس کمیسیون اروپا، در 26 نوامبر 1986 با مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا برای گفتگو در خیابان داونینگ، لندن، 10 ملاقات می کند. دلور در سن 98 سالگی در پاریس درگذشت.

باب عزیز/AP


مخفی کردن عنوان

تغییر عنوان

باب عزیز/AP


ژاک دلور از فرانسه، رئیس کمیسیون اروپا، در 26 نوامبر 1986 با مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا برای گفتگو در خیابان داونینگ، لندن، 10 ملاقات می کند. دلور در سن 98 سالگی در پاریس درگذشت.

باب عزیز/AP

بروکسل – اندیشکده انستیتو دلور روز چهارشنبه به آسوشیتدپرس گفت ژاک دلور، پسر پیام رسان بانک پاریس که در دهه مهم خود به عنوان رئیس اجرایی اتحادیه اروپا، رویاپرداز و سازنده اروپای یکپارچه تر شد، در پاریس درگذشت. او 98 سال داشت.

این موسسه در بیانیه ای اعلام کرد: «کل اروپا در سوگ مرگ یکی از بزرگترین معماران خود سوگوار است. بهترین نتایج ادغام اروپایی را نمی توان از چشم انداز، شجاعت، اعتقاد، استقامت و کار بی وقفه ای که مشخصه کار ژاک دلور در طول 10 سال ریاست کمیسیون اروپا بود جدا کرد.

دفتر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، ضمن ادای احترام گفت: این نوه کشاورز و پسر یک کارمند بانک، که ظهورش تماماً به دلیل استعداد او بود، هرگز اجازه نداد که ارتفاعات بلند، عدالت انسانی او را تباه کند.

اولاف شولز، صدراعظم آلمان در توییتر X نوشت دلور «سازنده اتحادیه اروپا شد که امروز آن را می شناسیم». این مسئولیت ماست که امروز به کار او برای خیر اروپا ادامه دهیم.»

برای بسیاری، سوسیالیست و کاتولیک جغد، اما سخت کوش، صرفاً «آقای اروپا» بود. اتحادیه اروپا، که این روزها از فنلاند تا پرتغال امتداد دارد و بیش از 500 میلیون نفر را در خود جای داده است، توسط یک زندگینامه مشهور به “خانه ای که ژاک ساخت” لقب گرفت.

دلور از سال 1985 تا 1995 رهبری اتحادیه اروپا را بر عهده داشت

در دوره 1985-1995 او در رأس بوروکراسی اتحادیه اروپا در بروکسل، کشورهای عضو توافق کردند که موانعی را که مانع از حرکت آزاد سرمایه، کالا، خدمات و مردم می‌شد، از بین ببرند.

دلور همچنین در تهیه طرح اتحادیه اقتصادی و پولی که منجر به ایجاد بانک مرکزی اروپا و واحد پول یورو شد، نقش کلیدی داشت.

دومی که بسیاری آن را شاهکار دلور می دانند، اکنون مناقصه رسمی 20 کشور از 27 کشور اتحادیه اروپا است.

اما در سال های منتهی به مرگ او، برخی از آثار دستی دلور در معرض تهدید قرار گرفت. در حالی که مرزهای اتحادیه اروپا تحت فشار صدها هزار پناهنده و سایر مهاجران قرار گرفتند و خطوط گسل درون این بلوک را آشکار کرد، بحرانی که به سختی از یونان جلوگیری شد، منطقه یورو را تکان داد. در سال 2016، بریتانیا با رد «اتحادیه نزدیک‌تر» که رئیس سابق کمیسیون اتحادیه اروپا برای ایجاد آن تلاش کرد، به خروج از اتحادیه اروپا رأی داد.

گسترش بیشتر به سمت شرق اتحادیه اروپا در قلمروهایی که زمانی تحت کنترل مسکو بود، توسط مخالفان وحشیانه کرملین متوقف شد. و به نظر می رسد که اقتصاد بسیاری از کشورهای عضو بلوک در بیکاری گیر کرده اند، با نرخ های پایین رشد مداوم و میلیون ها نفر قادر به یافتن کار نیستند.

او “آینده ای پر از خطر” دید

دلور در اظهاراتی که ممکن است امروز به اندازه زمانی که او از سمت خود را ترک کرد صادق باشد، در سال 1995 به هموطنان اروپایی هشدار داد که “آینده ای پر از خطر داریم.” او اصرار داشت که کشورهایشان که قرن ها را در گلوی یکدیگر در جنگ های ویرانگر و خونین گذرانده اند، باید به تلاش خود برای “توافق هایی در سطوح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی” ادامه دهند.

از زمانی که بنیانگذاران بازار مشترک پس از جنگ تصمیم گرفتند کشورهای خود را به هم پیوند دهند تا از جنگی دیگر جلوگیری کنند، برای بسیاری، فرانسوی بداخلاق با ایده های بزرگ و در عین حال توجه پر زحمت به جزئیات، تأثیرگذارترین شخصیت در ساختن اروپای متحدتر بود.

ویم کوک، نخست وزیر سابق هلند، با تحسین دلور را مردی خواند که “به مدت 10 سال چهره اروپا را مانند هیچ کس دیگری تعیین کرد.”

دلورز در سال 1998، سه سال پس از ترک، به خبرنگار روزنامه گفت: “من مانند صنعتگری راضی هستم که کسی از او میز و صندلی سفارش داده است، کسی که هر کاری از دستش بر می‌آمد تا یک کار خوب بسازد و امروز آن را در مقابل خود می‌بیند، راضی هستم.” بروکسل وی افزود: من خود را تنها یک عنصر در زنجیره می دانم.

اتحادیه اروپا – زمانی که دلور سکان هدایت را به دست گرفت، جامعه اروپایی نامیده شد – در دوران تصدی وی از 10 کشور به 12 کشور رسید، با وعده روشنی برای گسترش بسیار بیشتر که از آن زمان تاکنون رخ داده است.

پس از فروپاشی دیوار برلین در سال 1989، دلور به سرعت اقدام کرد تا سازمان را برای پذیرش کشورهای کمونیستی سابق از شرق اروپا آماده کند.

از یک “بلوک تجاری” با تمرکز محدود، به مناطقی منشعب شد که زمانی در اختیار دولت‌های منفرد بودند، مانند سیاست خارجی، گمرکات و کنترل‌های مرزی، عدالت و امور داخلی.

بریتانیا به دلور به عنوان یک یوروکرات برتر نگاه می کرد

اما برای بسیاری، به‌ویژه در کشورهایی مانند بریتانیا، دلور به مظهر نفرت‌آمیز اروپایی‌کرات‌های افراطی تبدیل شد که تمایل به دخالت در تقریباً تمام جنبه‌های زندگی مردم داشتند. یکی از روزنامه های لندنی از خوانندگان خواست تا با جمع شدن و فریاد زدن یکپارچه، خصومت خود را با “احمق فرانسوی” نشان دهند: “از دلورها بالا بروید”.

مارگارت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا، اگرچه از زبان ملایم‌تری استفاده می‌کرد، اما بر حق حاکمیت کشورش برای اصلاح مسیر خود در بسیاری از زمینه‌ها اصرار داشت.

دلور گروه بندی کشورها را بسیار فراتر از نقش اصلی آن به عنوان یک باشگاه اقتصادی به سمت رویای خود برای اروپای متحد سوق داد. او می خواست به آن نهادها و ابزارهایی برای رقابت با ایالات متحده و ژاپن بدهد و آن را به نیرویی برای صلح، رفاه و امنیت تبدیل کند.

چشم انداز او از یک اروپای فدرال – او از “میکروب یک دولت اروپایی” صحبت کرد – برای برخی گامی بسیار دور بود.

N. Piers Ludlow، دانشیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن، گفت: «وقتی به اواسط دهه 90 می‌رسیم، نشانه‌هایی از واکنش شدید علیه یکپارچگی اروپایی مشاهده می‌شود. یک ابر دولت بالقوه اروپایی همیشه به عنوان یک داستان علمی تخیلی تصور می شد، اما این شبح بسیار معتبرتر می شود.

لودلو گفت دلور به‌عنوان رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا «در یک لیگ خاص» قرار داشت، اما در پایان بیش از حد پیشی گرفت و برخی از رهبران اروپایی را که «از این مردی که در کانون توجهات قرار داشت خسته شده‌اند، بیزار کرد». یک تاجر آلمانی زمانی دلور را به لوئی چهاردهم پادشاه مستبد فرانسه تشبیه کرد.

در سال 1992، معاهده ماستریخت که اتحادیه اروپا را پایه‌گذاری کرد، بال‌های کمیسیون و رئیس آن را برید و تمام اختیاراتی را که دلورز به دنبال آن بود به آنها اعطا نکرد.

در سخنرانی خداحافظی خود در پارلمان اروپا در ژانویه 1995، دلور از آنچه که جانشینان خود را ترک می کرد ابراز خرسندی کرد.

او گفت: «پایه های خانه اروپایی گذاشته شده است و محکم است. بیایید مطمئن شویم که آنها آسیبی نبینند.»

دلور به جاز، فیلم‌های هالیوود و بسکتبال علاقه داشت، اما جامعه آمریکا را بسیار بی‌رحمانه می‌دانست.

او می گوید: «مثل یک وسترن است، با آدم های خوب و بد، جایی که ضعیف ها جایی ندارند. او گفت که مدل اروپایی، مهربان‌تر و اجتماعی‌تر، «برتر باقی می‌ماند».

یک سیاستمدار بی میل

او تا حدودی خجالتی بود، او یک سیاستمدار بی میل بود و در طول دوران کاری خود فقط به دنبال مناصب انتخاباتی کوچک بود: کرسی در پارلمان اروپا و شهرداری یکی از حومه های پاریس. پس از ترک بروکسل، به نظر می رسید ریاست جمهوری فرانسه در دسترس باشد، اما او از شرکت در انتخابات خودداری کرد.

دختر او مارتین اوبری نیز وارد عرصه سیاست شد و اکنون شهردار شهر لیل در شمال فرانسه است.

دلورز یک بار تأمل کرد: «مردم می‌گویند من روشنفکری هستم که در سیاست سرگردان شده‌ام». پس از بروکسل، او یک اتاق فکر در زادگاهش پاریس افتتاح کرد. اظهارات او در مورد مسائل سیاست اروپا به دقت مورد بررسی قرار گرفت.

دلور در زندگی عمومی فرانسه چیز نادری بود: مردی خودساخته از یک خانه کارگری که از طریق «مجموعه‌های بزرگ» معتبر نیامد. در عوض، او در کلاس‌های اقتصاد شبانه شرکت کرد.

در سال‌های 1981-1984، قبل از اینکه میتران و صدراعظم آلمان هلموت کهل او را برای اداره شاخه اجرایی اتحادیه اروپا انتخاب کنند، به عنوان وزیر دارایی فرانسه در زمان رئیس جمهور فرانسوا میتران خدمت کرد.

زندگی نامه نویس چارلز گرانت برای او توپی از تناقض یافت و نوشت:

او یک اتحادیه کارگری سوسیالیست است که زمانی برای نخست‌وزیر گولیستی کار می‌کرد که خود را یک دموکرات مسیحی کمد توصیف می‌کرد. او یک کاتولیک عملی است که مواضع اخلاقی اتخاذ می‌کند و ادعا می‌کند که جاه‌طلب نیست؛ با این حال او یک تاکتیک‌دان سیاسی حیله‌گر است که از قدرت برخوردار است. او یک فرانسوی میهن پرست با چشم انداز اروپای یکپارچه است.”