: «خانه در آتش است» ساخته ریچل بینلند در اوایل دهه 1800 آمریکا را روشن می کند.


جلد خانه در آتش است
جلد خانه در آتش است

داستان‌های تاریخی خوب باید چیزی را که واقعاً اتفاق افتاده است به صفحه بیاورند و در عین حال جاهای خالی را پر کنند و با رشد شخصیت‌ها، تنش و حتی دیالوگ‌ها به همان شیوه داستان برخورد کنند.

راشل بینلند خانه در آتش استکه به آتش زدن یک تئاتر و عواقب پرآشوب آن در ویرجینیا در سال 1811 می پردازد، همه آن عناصر را از بین می برد و در عین حال با نژادپرستی و زن ستیزی افسارگسیخته زمان در این فرآیند مقابله می کند.

در شب بعد از کریسمس در سال 1811، تئاتر ریچموند در ریچموند ویرجینیا مملو از جمعیت بود. گروه Placide & Green، یک گروه تور با بیش از 30 عضو، در حال اجرای نمایش بود و شهر مشتاق دیدن آن بود. این مکان مملو از جمعیت بود و نمایش در حال انجام بود که به لطف یک نظارت کوچک و برخی تجهیزات خراب، در پشت صحنه آتش سوزی رخ داد. آتش به سرعت گسترش یافت. با حضور بیش از 600 نفر، هرج و مرج به وجود آمد. مردم به دنبال در دویدند و دیگران را زیر پا گذاشتند، در حالی که دیگران در تلاشی ناامیدانه برای ایمن کردن خود از طبقه سوم پریدند. راه پله فرو ریخت و سالن تئاتر خیلی زود در آتش سوخت. خانواده ها و دوستان ردی از کسانی که با آنها بودند را در ضرب و شتم گم کردند و بسیاری از مردم جان باختند. بلافاصله پس از این حادثه هولناک، برخی از اعضای شرکت Placide & Green تصمیم گرفتند نقش خود را در این حادثه پنهان کنند و در عوض در مورد شورش بردگان با مشعل‌ها دروغ‌هایی را منتشر کردند. شکار مسئولین – و خوشبختانه برای حقیقت – دنبال شد.

خانه در آتش است یک رمان تاریخی موزاییکی است که از دیدگاه چهار شخص مختلف روایت می‌شود: سالی هنری کمپبل، زنی که به تازگی بیوه شده است، خوشحال است که دوران خوبی را با همسرش سپری می‌کند و می‌داند که چگونه گفتمان پس از آتش‌سوزی تغییر کرد و چرا ایجاد آن مهم است. ضبط مستقیم؛ سیسیلی پترسون، برده جوانی که سال ها مورد آزار و اذیت پسر صاحبش قرار گرفته است، از احتمال اینکه مجبور شود هنگام ازدواج با او همراه شود، وحشت دارد و تصمیم می گیرد از این سردرگمی استفاده کند و فرار کند. جک گیبسون، بازیگر جوانی که آرزوی بازیگر شدن را در سر می پروراند و روزی با شرکت Placide & Green کار می کند و نقش بزرگی در آتش بازی داشت و می خواهد حقیقت آشکار شود. و گیلبرت هانت، برده ای که به عنوان آهنگر کار می کند – و در هنگام آتش سوزی تبدیل به یک قهرمان می شود – و در حال پس انداز پول است به این امید که روزی بتواند همسرش و سپس، در صورت امکان، آزادی خودش را بخرد. فاجعه و روزهای پس از آن، آنها را به شیوه های غیرمنتظره ای گرد هم می آورد.

بینلند به طرز ماهرانه ای چهار نقطه نظر متناوب اصلی را به تصویر می کشد و در عین حال تنش روایت را با هر فصل افزایش می دهد. بین دروغ‌ها، عصبانیت سالی از بی‌عدالتی‌های اطرافش، پنهان شدن سیسیلی و برنامه‌ریزی فرارش به فیلادلفیا، ترس و گناه دائمی جک، و موقعیت عجیب گیلبرت به عنوان برده مورد آزار و اذیت و همچنین قهرمان شهر پس از دستگیری زنانی که از طبقه سوم می‌پریدند. ، به راحتی می توان فراموش کرد که رویدادهایی که Beanland درباره آنها می نویسد واقعاً اتفاق افتاده است. همچنین، با توجه به انبوهی از شخصیت‌های فرعی و داستان‌های فرعی، باورنکردنی است که نویسنده چقدر با فصل‌های کوتاه، دیالوگ‌های زیاد و اقتصاد بی‌عیب و نقص زبان کارش را انجام می‌دهد.

در حالی که تحقیقات زیادی روی این رمان تاریخی انجام شد، بزرگ‌ترین چالش بینلند این بود که نژادپرستی و زن‌ستیزی افسارگسیخته زمان را دنبال کند، و او آن را با رنگ‌های درخشان به پایان رساند. شخصیت‌های سیاه‌پوست به اندازه‌ای که لیاقتش را داشتند، ثروتمند و پیچیده هستند و وضعیت آنها با تمام ظلم نشان داده می‌شود، علیرغم این واقعیت که سوء استفاده ذهنی، جسمی و جنسی از برده‌ها در آن زمان غیرمعمول نبود. همچنین، او عمیقاً به جنسیت گرایی زمان می پردازد، با سالی که نه تنها مواردی مانند اینکه چرا زنان هرگز به عنوان مصاحبه شونده در روزنامه نیستند را زیر سوال می برد، بلکه هر کاری که می تواند انجام می دهد تا حقیقت را در مورد بزدلی که یک بار توسط اکثر مردان نشان داده بود، آشکار کند. پس از آن که مقاله ای ادعا می کرد مردان برای فرزندان و همسران خود فریاد می زدند، آتش سوزی رخ داد، اما “برعکس” بود: “این زنان هستند که فریاد می زدند، در حالی که مردان از کنار آنها رد می شدند – و در برخی موارد از آن بالا می رفتند. آنها – برای رسیدن به در.”

خانه در آتش است بسیار سرگرم کننده است و به خوبی با موضوعات حساس برخورد می کند. سالی، سیسیلی، جک و گیلبرت همگی صداهای منحصربه‌فردی دارند و داستان‌های آنها با دقت و توجه یکسانی برخورد می‌شود، که نه تنها در مورد مهارت‌های تحقیقاتی Beanland بلکه همدلی او با افرادی که درباره آنها می‌نویسد صحبت می‌کند. این رمان برشی تخیلی از تاریخ است، اما در زمانی که بسیاری آموزش تاریخ را به عنوان یک تابو در نظر می‌گیرند، همچنین یادآور این نکته است که امتیازات، تبعیض جنسی و نژادپرستی در DNA این کشور از زمان پیدایش تا کنون وجود داشته است و این باعث می‌شود خواندن آن ضروری است

گابینو ایگلسیاس نویسنده، منتقد کتاب و استادی است که در آستین، تگزاس زندگی می کند. او را در توییتر پیدا کنید @Gabino_Iglesias.