در “Unshrinking”، کیت مان علیه مضرات فوبیای چربی استدلال می کند: شات


کیت مان

سیمون ویلر/سایمون ویلر برای دانشگاه کرنل


مخفی کردن عنوان

تغییر عنوان

سیمون ویلر/سایمون ویلر برای دانشگاه کرنل


کیت مان

سیمون ویلر/سایمون ویلر برای دانشگاه کرنل

“از کجا یاد گرفتم از بدن چاقم متنفر باشم؟”

این سوالی است که فیلسوف کیت مان در کتاب جدیدش می پرسد. Unshrinking: چگونه با فتفوبیا روبرو شویم. در آن، او راه‌های بی‌شماری را بررسی می‌کند که به افرادی که در بدن‌های بزرگ‌تر زندگی می‌کنند، آموزش می‌دهند که باید خود را کوچک‌تر کنند، بدون توجه به هزینه.

از خودش شروع میکنه

او می‌نویسد: «شاید انتظار داشته باشید که به‌عنوان یک فمینیست مادام‌العمر، بدون ذکر نویسنده دو کتاب کنونی درباره زن‌ستیز، من یکی از آخرین افرادی باشم که به کنترل بدنم مشغول می‌شوم». متأسفانه در مورد آن اشتباه می‌کنید. از اوایل دهه بیستم، من از رژیم‌های معمولی استفاده می‌کردم. هر قرص کاهش وزنی را امتحان کرده‌ام. و صادقانه بگویم، حتی در مدت‌های نه چندان دور، خودم را گرسنه نگه داشته‌ام. ”

مان تاریخچه تبعیض علیه افراد چاق و شیوه هایی را که در محل کار، مدرسه، در روابط و شاید برجسته ترین آنها در مراقبت های بهداشتی نشان می دهد، توضیح می دهد. او استدلال می‌کند که ارتباط بین سلامتی و وزن قطعی نیست و به بررسی این موضوع می‌پردازد که چرا مطب پزشکان همچنان یکی از داغ‌ترین مکان‌ها برای داشتن اندامی بزرگ‌تر هستند.

او در مورد مارا گوردون، یکی از همکاران و پزشک مراقبت های اولیه صحبت کرد جمع نشدن.

این مصاحبه برای وضوح و طولانی بودن ویرایش شده است.

مارا گوردون: این کتاب بسیار شخصی است. شما در مورد فوبیای چربی که تجربه کرده اید و روش هایی که سعی کرده اید بدن خود را از دید عموم پنهان کنید، می نویسید. “بیرون آمدن” به عنوان یک فرد چاق با این کتاب چگونه بود؟

کیت مان: از یک طرف خیلی ترسناک بود، زیرا مدت‌ها بود که از اینکه در اینترنت چاق بخوانم و به عنوان یک فمینیست در معرض عموم قرار بگیرم، در معرض ترول‌های زن‌ستیزانه و فوبیک چربی بودم. و تا حدودی زندگی من را به طرق مختلف کنترل کرده بود. من از حضور در تلویزیون که نمی توانستم فقط زاویه دوربین را کنترل کنم، از حضور حضوری اجتناب کرده بودم.

از سوی دیگر، بسیار رهایی بخش بود، زیرا من به شدت از نوشته های اوایل دهه 2000 فعالانی مانند کیت هاردینگ و ماریان کربی و لزلی کینزل استفاده کرده بودم. اما حتی با وجود اینکه من واقعاً از سیاست دیدگاه‌های آنها متقاعد شده بودم، بخش شخصی که خودم را از فرهنگ رژیم غذایی دور می‌کردم، واقعاً فوبیای چربی درونی‌ام را حساب می‌کردم و خودم را چاق نشان می‌دادم – که به نظر گامی رهایی بخش بود. همبستگی با افراد چاق دیگر

Unshrinking، اثر کیت مان

MG: چرا از کلمه “چاق” برای توصیف خود استفاده می کنید؟

KM: من واقعاً راه بسیاری از افراد در سنت فعالان چاق را دنبال می‌کنم، که می‌خواهند کلمه “چاق” را بازیابی کنند، دقیقاً مانند افرادی که در فضاهای آزادی‌بخش دگرباش هستند کلمه “دگرباش” را نه منفی و نه یک کلمه منفی بازپس گرفته‌اند. توهین آمیز، نه یک اصطلاح شرم آور، بلکه به عنوان یک توصیف.

بنابراین به طور مشابه، من کلمه «چربی» را توصیف کننده یکی از راه‌های داشتن بدنی می‌دانم که بخشی از تنوع طبیعی، طبیعی و در واقع ارزشمند انسانی است. و بنابراین من از آن مانند عباراتی مانند “کوتاه” و “قد بلند” و برای آن موضوع “لاغر” به عنوان یک توصیف صرفاً خنثی استفاده می کنم.

MG: شما شروع کنید جمع نشدن با رد این ایده که چاق بودن مترادف با ناسالم بودن است، با این استدلال که رابطه بین وزن و سلامتی پیچیده تر است. به عنوان مثال، شما استناد می کنید تحقیقاتی که نشان می دهد داشتن “اضافه وزن” یا “چاقی خفیف” – BMI بین 30 تا 34.9 – مرتبط است با پایین تر مرگ و میر نسبت به وزن “طبیعی”. چرا احساس کردید که باید به آن موضوع بپردازید؟

ک.م.: هدف کتاب این نیست که این موضوع را مطرح کنیم که آیا چاقی ناسالم است یا خیر. اما احساس می‌کنم این یک کلیشه رایج و پایان‌دهنده است که برای اکثر خوانندگان احساس می‌کنم، برای اینکه بتوانیم به تحلیل خود از فوبیای چربی به روشی آزادانه برسیم، واقعاً باید برخی از موارد بسیار رایج را پاک کنیم. اسطوره ها

افرادی هستند که چاق هستند – حتی بسیار چاق – که از نظر متابولیک سالم هستند. و همچنین افرادی هستند که لاغر هستند یا دارای وزن طبیعی یا متوسط ​​یا دارای اضافه وزن هستند که در معرض مشکلات سلامتی هستند. بنابراین اینها همبستگی هایی هستند که در سطح جمعیت انجام می شوند، اما شاخص های قابل اعتمادی برای سلامت فردی نیستند.

من فکر می‌کنم شایان ذکر است که در هر صورت، مردم مستحق مراقبت‌های بهداشتی کافی هستند، آنها مستحق شفقت هستند، آنها سزاوار این هستند که با آنها نه مانند شکست‌های انسانی، بلکه مانند انسان‌هایی که مستحق مراقبت‌های بهداشتی کافی، دلسوزانه و انسانی هستند، رفتار شود.

MG: شما در این کتاب درباره «ترولینگ نگرانی» صحبت می کنید، زمانی که مردم در نگرانی دروغین درباره سلامت افراد چاق، تبعیض را پنهان می کنند. دکترها در این بدترین هستند! افراد چاق به طور مداوم این را توصیف می کنند مطب دکتر به عنوان یکی از بدترین جاهایی که می روند. به نظر شما چرا اینطور است؟

KM: گفتمان های زیادی در مورد ناسالم بودن بدن های چاق وجود دارد، به طوری که اگر کار خود را محافظت از سلامت و رفاه مردم بدانید، [concern trolling behavior] می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد … افرادی که در زمینه پزشکی هستند خود را به عنوان ترول های نگرانی تقریبا حرفه ای می بینند که باید از افراد چاق در برابر خود محافظت کنند و به این نکته اشاره کنند که ما چاق هستیم. گویی از قبل آن را نمی دانیم.

MG: چه تفاوتی با تلاش های واقعی پزشکان برای کمک به بیماران خود برای داشتن زندگی سالم دارد؟ وقتی به دکتر می روید دوست دارید چه چیزی را تجربه کنید؟

KM: من فکر می کنم یکی از چیزهایی که واقعاً کمک می کند این است که پزشکان از این واقعیت آگاه باشند که بیماران چاق قبلاً همه آن را شنیده اند. منظورم این است که شما باید یک مریخی چاق و صخره ای باشید تا نشنیده باشید که رژیم غذایی و ورزش گزینه هایی برای کاهش وزن در کوتاه مدت هستند. اما در درازمدت، شواهد واقعاً قوی نشان می‌دهد که بیشتر افراد به طور موقت وزن کم می‌کنند، اما در اکثریت قریب به اتفاق موارد آن را دوباره به دست می‌آورند. بین یک سوم تا دو سوم موارد در نهایت سنگین‌تر از آنچه شروع شده بود، خاتمه می‌یابد.

تمرکز بر رفتارها، به جای وضعیت بدنی، می تواند واقعا مفید باشد. اما سرزنش کردن کسی به خاطر وضعیت بدنش، به جای بحث در مورد گام های عملی و عملی انسانی برای بهبود رفتارهای یک نفر – این داستان بسیار متفاوتی است.

MG: وجود دارد شواهد خوب انجام ورزش منظم می تواند سلامت فرد را بهبود بخشد، حتی اگر منجر به کاهش وزن نشود.

KM: کاملا. و برای افرادی مثل من که به دلیل این احساس که ما در نتیجه آن لاغرتر نمی شویم ورزش را به تعویق انداخته اند، فکر می کنم که چارچوب بندی مجدد می تواند بسیار قدرتمند باشد. برای گفتن: نگاه کنید، کاهش وزن به طور کلی از ورزش ناشی نمی شود، اما ورزش واقعا برای شما خوب است.

MG: به نظر من این بحث در کار بالینی من بسیار چالش برانگیز است. من کلمه “ورزش” را می گویم و بیمارانم “کاهش وزن” را می شنوند. ورزش بسیار در فرهنگ رژیم غذایی درگیر شده است.

KM: تناسب اندام، به جای چاقی، مهم ترین عاملی است که در کنترل افراد است تا سعی کنند به عنوان یک بیمار روی آن کار کنند. زمانی که بدنسازی را مجدداً مشخص می‌کنیم و فکر می‌کنیم که بدنمان کوچک‌تر نمی‌شود، بلکه برای حفظ سلامتی‌مان، صرف نظر از وزن‌مان، فکر می‌کنیم، آن چارچوب می‌تواند واقعاً مفید باشد.

MG: اکثر مردم با رژیم غذایی و ورزش نمی توان کاهش وزن را حفظ کرد. اما اکنون داروهایی مانند اوزمپیک داریم که به طور موثر به کاهش وزن افراد کمک می کند. آیا آنها اصلاً گفتگو را تغییر می دهند؟

KM: من طرفدار بزرگ استقلال بدن هستم. من فکر می کنم که مردم حق دارند، اگر می خواهند وزن کم کنند، از این داروها استفاده کنند. اما من فکر می‌کنم آنچه اغلب در گفتمان پیرامون این داروها می‌گذرد، این احساس روزافزون است که مردم نه تنها حق دارند، بلکه موظف هستند که اکنون که این داروها وزن کم کنند. [treatments] در دسترس هستند. بسیاری از افرادی که آنها را مصرف می کنند هزینه های هنگفتی را متحمل می شوند، عوارض جانبی جدی را متحمل می شوند… من فکر می کنم چیزی نگران کننده در مورد این روند وجود دارد که افراد را وادار می کند تا لاغری را با هزینه های گزاف دنبال کنند، حتی اگر در بدنی چاق شادتر و سالم تر بودند. بدون این داروها

MG: جدا کردن بحث در مورد سلامت از تبعیض علیه افراد چاق بسیار سخت است. این است نوعی تعصب که پزشکی شده است چگونه به اینجا رسیدیم؟

KM: یکی از چیزهایی که در مورد فوبیای چربی متمایز است این است که با تمام این پشتوانه پزشکی و نهادی همراه است که آن را مشروع می کند. و از بسیاری جهات این کاملا گمراه کننده است. ما از تحقیقات جامعه‌شناختی درخشان سابرینا استرینگ می‌دانیم که فوبیای چربی یک شکل نسبتاً جدید از تعصب است. در طول تاریخ بشریت به شکلی بی‌نظیر وجود داشت، اما تا اواسط قرن هجدهم، زمانی که از آن به‌عنوان بهانه‌ای برای توجیه تجارت بی‌رحمانه و رو به رشد برده‌های فراآتلانتیک استفاده شد، واقعاً سیستمی نشد. چاقی و سیاهی با هم مرتبط بودند و سپس چاقی به شهرت بدی رسید.

و تا اوایل قرن بیستم، زمانی که شرکت‌های بیمه سلامت درگیر شدند، این طبی‌سازی برای داشتن بدن چاق وجود داشت، که اغلب به عنوان بهانه‌ای برای توجیه نژادپرستی … و زن‌ستیزی استفاده می‌شد. اکنون فوبیای چربی یک کت آزمایشگاهی می پوشد، زیرا به عنوان واقعیت پزشکی ظاهر شده است، به گونه ای که فکر نمی کنم منعکس کننده رابطه پیچیده بین وزن و سلامتی باشد. نوعی مشروعیت به آن می دهد که عقب نشینی آن را بسیار سخت می کند.

MG: به‌عنوان یک فیلسوف، آیا فکر می‌کنید که ما وظیفه‌ای اخلاقی داریم که سعی کنیم سالم باشیم، تا در صورت مریض شدن، بار سیستم را سنگین نکنیم؟

KM: اغلب به ما می گویند که افراد چاق باری بر دوش سیستم مراقبت های بهداشتی هستند… اما ما مردم را حق دارند که به صخره نوردی یا غواصی در اعماق دریا بروند یا مسابقات جایزه بزرگ انجام دهند. و در صورت بروز مشکل ممکن است به مراقبت های بهداشتی بیشتری نیاز داشته باشند. و ما آن‌ها را حق انجام این رفتارها می‌دانیم و اگر در نتیجه با مشکلات سلامتی مواجه شدند، از مراقبت‌های بهداشتی انسانی و مناسب برخوردار باشند… این بیانگر تعصب خاصی است که در آن افراد چاق به روش‌هایی به عنوان باری معرفی می‌شوند. افرادی که درگیر رفتارهای پرخطر می‌شوند به عنوان یک بار در نظر گرفته نمی‌شوند – زمانی که بدنی لاغر، متناسب و غیر معلول دارند.

MG: اکثر آمریکایی ها دارای اضافه وزن یا چاق طبقه بندی می شوند، بنابراین فوبیای چربی موضوعی است که تقریباً همه را تحت تأثیر قرار می دهد. چه چیزی باعث می‌شود که فوبیای چربی بسیار فراگیر باشد، حتی اگر افراد چاق همه جا هستند؟

KM: شکست های واقعی همبستگی سیاسی وجود دارد که بر خود افراد چاق تأثیر می گذارد. اغلب، ما خود را فردی لاغر در بدنی چاق می بینیم که منتظر است تا با رژیم غذایی یا برنامه ورزشی بعدی یا داروی کاهش وزن پیروز ظاهر شود، نه اینکه در همبستگی با سایر افراد چاق بایستیم و برای شفقت بیشتر و پیشرفت اجتماعی بیشتر در این زمینه لابی کنیم. موضوع. ما به جای دنیا روی تغییر بدنمان کار می کنیم.